سوختیم اما ساخته نشد!
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۱۷۸۹۶
«کوچ کردن مثل قلمهزدن یک گیاه است. اگر برای تکثیر کردن گیاهی را از ریشههایش جدا شده و در زمان درست و به شیوه و روش درست به قلمه گیاه رسیدگی کنیم، شاید همان قلمه ریشه کند و درخت و گیاهی قدرتمند شود. مهاجرت نیز همینطور است.»
به گزارش خبرنگار ایمنا، از نامش پیداست. مجسمه سازی یا همان پیکرتراشی را میگویم؛ هنری که هنرمندانش تحرک و پویایی دارند و مدام با لوازم و ابزاری که به هنرشان شکل و فرم میدهد، سر و کار دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هنری که نمادساز است و سردیسها و تندیسهای فاخران را به نام خود زده است.
هنرمند این رشته، هنرش را نمیسازد بلکه آن را خلق میکند و با این آفرینش هنری، دست به کاری نو میزند.
گاهی سوژه یا موضوعی خاص مدنظر او است و میکوشد این خاص بودن را در قاب مجسمه تصویر کرده و به موضوع نزدیک کند و گاهی چهره یکی از مفاخر را آنقدر تراش میدهد تا به هویت و اصالت چهرهای که باید، نزدیک و نزدیکتر شود.
کوچ؛ عنوانی است که «احسان حاجیآقا معمار» از هنرمندان مجسمه ساز اصفهانی برای عنوان نمایشگاه آثار خود برگزیده و دغدغهها و مشغولیات ذهنی خود درباره مهاجرت را در آثارش به نمایش گذاشته است.
گفتوگوی خبرنگار ایمنا با این هنرمند جوان را در ادامه میخوانید.
چه شد که مجسمه سازی را بهعنوان کار و رشته هنری خود انتخاب کردید؟
کلاس دوم دبستان بودم که به هنر خوشنویسی روی آوردم. آن زمان به توصیه یکی از معلمان دوره ابتدایی این هنر را انتخاب کردم و بعدها در دبیرستان هنرهای زیبای اصفهان به تحصیل و هنر خود ادامه دادم.
دورههای هنری متعددی را با استادان و هنرمندانی ازجمله استاد شیران در سفالگری، استاد رضا قاضی در هنر معرق، استاد مصریپور در قلمکاری و استادان دادخواه و کوشش در هنر نقش فرش گذراندم. روزها از ساعت هشت صبح تا هشت شب در هنرستان بودم و مدام به کارهای هنری اشتغال داشتم.
سال ۹۴ تصمیم گرفتم همه فعالیتهای هنری را تعطیل کنم و بر روی مجسمه سازی متمرکز شوم.
همه هنرها را به خدمت مجسمه سازی درآوردم. در یک مرحله با همکاری سازمان زیباسازی شهرداری اصفهان مجسمههایی ساختم. همچنین تعدادی اثر هنری در کارگاه شخصی خودم میساختم که مسیری را طی کرد و جلو رفت و تبدیل به نمایشگاهی شد که امروز با نام و نشان کوچ ملاحظه میکنید.
علاقه شما به مجسمه سازی از کجا نشأت میگیرد؟
آرامش کلمه خوبی است. هر حرفه و کاری که آدم دوست دارد انجام دهد، نتیجهاش آرامش است؛ البته بستگی به این دارد که چقدر شخص به کارش علاقه داشته باشد.
وقتی در کارگاه مجسمه سازی کار میکنم، گذر زمان را احساس نمیکنم و این را نعمت بزرگی میدانم.
در مجموعه باید اشاره کنم که اجرا را دوست دارم؛ دستانم مدام با مواد اولیه این هنر درگیر و در ارتباط است؛ گاهی جوشکاری میکنم و گاهی برش میدهم میچسبانم یا چکش میزنم. همه اینها حس خوبی به من میدهند.
در گرافیک باید پشت سیستم نشست و یا با قلم خوشنویسی باید در فضایی آرام خطاطی کرد.
درواقع آن هنرها فضای اجرایی کمتری در اختیار من میگذاشت و برای همین تحرک و پویایی هنر مجسمه سازی بود که آن را انتخاب کردم و به علاقه آن را دنبال کردم.
در این سالها رویکرد مجسمه سازی تغییر کرده است؟ اگر اینگونه است به چه سمت و سویی سوق یافته است؟
یکسری از کارهای این مجموعه برآمده از خبر و رویدادی در جامعه است که ذهن من را درگیر خود کرده است تا جایی که به محض مشاهده یک رویداد یا سوژه خاص به سرعت به کارگاه میرفتم و کار ساخت اثری با همان موضوع تنش، ناراحتی، شادی یا هر رویداد و رخداد دیگری را آغاز کرده و در پیش میگرفتم.
نتیجه نهایی زمانی رقم میخورد که کار طراحی و ساخت مجسمه خاتمه مییافت و میتوانستم تمام حسها را در کار ببینم و بهخوبی آنها را لمس کنم.
یکی از این دغدغههای مدام من، مهاجرت یا همان کوچ افراد جامعهام بود که به شدت ذهن و فکر من را به خود معطوف کرده است. این در برخی اثرهای من به عینه قابل مشاهده است. در حقیقت این به نوعی درگیری است که فرد با ریشههای خود دارد.
وقتی تو به این خاک تعلق داری اما فضای این خاک به گونهای که نمیتواند تو را به مقصد برساند، اینجاست که تو نمیدانی بمانی یا کوچ را برگزینی و بروی؟
همه این سوالها و دغدغههای ذهنی، خودشان را در کار و اثر هنری نشان میدهند. در کلیت کار مجسمه، به علت اینکه از دوران بچگی با آن درگیر بودهام را دوست دارم و آن را دنبال میکنم.
نکته دیگر اینکه شکل و شمایل ذهنی من فرمالی شده و همین باعث شده که ناب بودن فرم برایم مهم است. میخواهم مجسمهای که میسازم همان ساخت اولیه تولید کار، نتیجه نهایی باشد.
سعی میکنم در ساخت مجسمه همیشه مواد اولیهها و روشهایی را انتخاب کنم که وقتی اقدام به ساخت میکنم، همان اثر نهایی باشد و قابل تکرار نباشد.
با توجه به اینکه رویکرد فعالیت هنری شما معاصر است، چگونه توانستهاید در خلق آثارتان این رویکرد را به شیوه قابل فهم برای مخاطب تبدیل کنید؟
شاید در این آثار به این شکل باشد اما من خیلی به درختان نگاه میکردم و میگفتم اگر فضای زندگی درختان شرایط نامناسبی داشته باشد چه خواهد شد؟ این درخت چگونه میتواند مهاجرت کند!؟
آن پرندهای که روی شاخه درخت نشسته وقتی که هوا سرد شد پرواز میکند و به جایی میرود که هوای بهتری داشته باشد. این موارده همیشه برای من سوال بوده و همواره به موضوع مهاجرت از دریچه نگاه به درختان اندیشیدهام. شکل درخت و تلفیق آن با فیگور انسان را در آثار من در این نمایشگاه میتوان مشاهده کرد.
همچنین ریشهدار بودن درختان در آثار من مشهود است؛ همه افراد جامعه هم با درخت آشنایی دارند و هر روز درختان را مشاهده میکنند، بنابراین شاید آثار این مجموعه همه فهمتر باشند و ارتباط بهتری با مخاطب برقرار کنند.
چرا موضوع کوچ و مهاجرت را انتخاب کردید؟
سالهایی است با افراد زیادی روبهرو هستیم که یا مهاجرت کردهاند یا تصمیم به مهاجرت از کشور دارند. هستند افرادی که از مهاجرت خود راضی هستند و دستاوردهای خوبی کسب کردهاند. اما در همین بین افرادی هم هستند که از مهاجرت پشیمان شدهاند.
این به نوعی برای من جذاب است و باید پرسیدکوچ یا مهاجرت چه چیزی دارد که برای یک نفر تا این حد ایدهآل است و برای فردی دیگر، نفرتانگیز میشود. به نظرم همه اینها در ریشه دار بودن است.
کوچ کردن مثل قلمهزدن یک گیاه است. اگر برای تکثیر کردن گیاهی را از ریشههایش جدا شده و در زمان درست و به شیوه و روش درست به قلمه گیاه رسیدگی کنیم، شاید همان قلمه ریشه کند و درخت و گیاهی قدرتمند شود. مهاجرت نیز همینطور است و اگر با راه و روش درست همراه باشد باعث خرسندی و نشاط فرد میشود. حالا اگر همین قلمه زدن در شرایطی باشد که به آن رسیدگی نشود، طبیعی است که زرد شده و میخشکد و ریشه نمیزند و در حسرت این است که این کاش از ساقه و ریشه اصلی خود جدا نشده بودم.
شعر و اشعاری که در آثار شما به کار رفته است از کجا نشأت گرفته است؟
اینها در حقیقت زمزمه ذهن من هستند. گاهی اثری بوده که برای آن شعری انتخاب کردهام یا خودم شعری سرودهام.
نمایشگاه «کوچ» سیاه نمایی است؟
به این مسئله فکر نکرده بودم و بیشتر دنبال پاسخ بودم.کوچ کردن در یک اثر خوب جلوه داده شده و بر عکس، در اثر دیگری امر خوبی نیست. شاید فردی که از ریشههای خود جدا میشود سخت باشد. من به دنبال نشان دادن نتیجه نبودم و گاهی دنبال پاسخ به سوالهایی درباره مهاجرت بودم که در ذهن داشتم. اینکه بالاخره مهاجرت آری یا نه؟ اینکه چطور میشود آدمی از ریشههای خود جدا شود و به جایی برود که شاید بهتر باشد.
چرا از محیطی که ریشه داری و در آن رشد کردهای حالا باید قطع شوی و به جای دیگر کوچ کنی؟ و اینکه آنجا هم میتوانی ریشه کنی؟
چرا «سوختیم ولی ساخته نشد» را برای یکی از آثارتان انتخاب کردهاید؟
اتفاقاتی که روزمره روی میدهند روی من تأثیر میگذاشتند و من با الهام از همان رویدادها آثارم را درست میکردم. کشاورزانی که برای حقابه در بستر خشک زاینده رود تحصن کرده بودند که چادرهایشان آتش گرفت اما هیچ آبی به رودخانه نرسید. من این کار را ساختم و آتش زدم هرچند آنچه که میخواستم نشد، اما زیر آن نوشتم سوختیم اما ساخته نشدیم!
این نمایشگاه در دورهای از زندگی شما شکل گرفته است. از این دوره برایمان بگویید.
دوره سختی بود. واقع امر اینکه این دوره برای همه سخت است اما اینکه فرد بتواند امیدوار بماند یا نامید باشد مهم است.
همچنین من خودم را در حدی نمیدانم که بخواهم به رسالت اجتماعی فکر کنم. این کارها را برای آزمون و خطا و شکل گرفتن طرحهای بعدی ساختم.
چرا از این نوع متریال در ساخت آثارتان استفاده کردید؟
ناب بودن لحظه برای من اهمیت زیادی دارد. اگر مجسمهای با برنز میساختم به این شکل نبود که آن را بسازم بعد قالب گیری و سپس ریخته گری کنم، بلکه مستیقیم ریخته گری برنز کردهام و نتیجه آن همین آثاری است که خلق شدهاند. با چیزهای مختلفی هم کار کردم تا به دستگاه قلم سه بعدی رسیدم. وقتی طرحی را به صورت بداهه در ذهن دارم همان را میسازم آن هم بدون نیاز به مراحل کاری که اشاره کردم.
خیلی صریح و دقیق میتوانم همان چیزی را که میخواهم در لحظه بسازم که در واقع این یک عنصر ناب است که در لحظه شکل گرفته و نمیتوان مشابه آن را ساخت.
این آثار چقدر قابلیت استفاده در تندیسها و المانهای شهری دارند؟
اگر قرار بر این باشد که این آثار بهعنوان نماد شهری استفاده شوند برخی این قابلیت را دارند که در ابعاد بزرگ طراحی و ساخته شوند. فضاهایی مثل فرودگاه مناسب هستند آن هم با حس رفتن و البته با دید مثبت نسبت به کوچ یا مهاجرت.
این قابلیت و توان در من هست که آثارم در فضاهای شهری و محیطی استفاده و نصب شوند که البته شاید با همین مواداولیه نباشد اما با همین شکل و فرم طراحی و ساخته میشود.
چقدر موضوع کوچ میتواند با مخاطب نمایشگاه ارتباط برقرار کند؟
این کار از سطح دانش مردم دور است اما در عین حال آثار، خیلی انتزاعی نیستند که سخت فهم باشند. وقتی کاری را شروع میکنم درگیر این نبوده ام که چقدر میتواند این آثار برای مخاطب قابل فهم باشد یا با آن اثر ارتباط برقرار کند.
۱۲ سال از فضای نمایشگاهی گالری به شکل جدی دور بودم. مدتها در فضای گالری و هنر معاصر فعالیت داشتم چرا که درگیر مشغلههای زندگی بودم.
به صورت حرفهای از سال ۹۴ دوباره کار مجسمه سازی را شروع کردم و با این نمایشگاه دنبال این نبودم که بخواهم اتفاق متمایزی رقم بزنم.
هنر معاصر میتواند همپای دیگر هنرها پیش برود؟
ابتدا اشاره کنم من نام هنرهای سنتی را هنرهای مستظرفه میگذارم. با همین شرایط اقتصادی سخت آنهایی که خلاقیت و نوآوری دارند بخش بزرگی از بازار را به خودشان اختصاص دادهاند و قوی پیش میروند.
با قاطعیت میگویم اگر کاری خوب از کار درآید مردم برای آن هزینه میکنند. مردمی که از اولین لحظههای زندگی با هنر عجین بوده اند، هنر خوب را میشناسند و برای آن هزینه میکنند.
توصیف شما از نمایشگاه خودتان؟
ریشه در خاک سرزمینم مناسب این مجموعه است. برخی مسائل هستند که سرعت انسان را کم میکنند؛ از جمله موارد اقتصادی که امروز بیشتر ما و جامعه پیرامون ما با آن درگیر است.
برخی کارها مفهمومی هستند و جنبه فروش ندارند. برای همین طرحهایی از این دست هستند که مغفول ماندهاند و من دنبال همان طرحها هستم.
به گزارش ایمنا، بازدید از نمایشگاه «کوچ» امشب_ چهارشنبه ببیست و هفتم مهرماه_در گالری اکنون به پایان میرسد.
کد خبر 612755منبع: ایمنا
کلیدواژه: هنرهای سنتی هنرهای تجسمی مجسمه سازی هنر مجسمه سازی هنرهای تجسمی اصفهان هنرمندان هنر خوشنویسی هنرستان هنرهای زیبا مهاجرت فرودگاه گالری اکنون هنر معاصر ایران مهاجرت اجباری گفت وگو با هنرمندان گفت و گو با هنرمندان شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق مجسمه سازی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۱۷۸۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ریشه حمایت دانشجویان آمریکایی از غزه
این روزها شاهد شکلگیری جنبشهای دانشجویی در راستای حمایت از مردم غزه آن هم در دانشگاههای آمریکا هستیم و آنان به تعبیر رهبر انقلاب دانستهاند که «بیشترین گرفتاریهای اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی آنان منشأگرفته از سلطهی اختاپوسی صهیونیزم است.» - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حمایت همهجانبه آمریکا و اروپا از یهودیان صهیونیست این روزها بیش از پیش برای مردم دنیا نمایان شده است؛ هرچند این سیاست غرب دهههاست آغاز شده و تاکنون تداوم دارد. این مسئله یا به دلیل مرعوبیت آنان از یهود است و یا آنکه با ثروت صهیونیستها مورد تطمیع قرار گرفتند و یا ریشه در نوعی همپیمانی آنان با صهونیستها دارد، همچنان که هماکنون عمده رهبران آمریکا، مسیحیت صهیونیست هستند و حفظ اسرائیل غاصب را تعهد دینی و مذهبی خود تلقی میکنند.
این حمایت و این مقدار از تعهد غرب به ویژه آمریکا از صهیونیستها، سبب عقبماندگی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آنان شده است؛ هرچند در برخی صنایع مثل هوا و فضا و تسلیحات موشکی به رشد قابل توجهی دست یافتهاند، اما قمار آنان با صهیونیستها سبب شده از سایر عرصهها عقب بیفتند؛ این میزان تسلیحاتی که غرب برای بقای اسرائیل در منطقه هزینه میکند، سبب شده بدهیهای فراوانی متحمل آنان ملتشان شود و از دیگر سو سبب ایجاد جنبشهای مردمی شده است؛ مضاف بر اینکه این جنبشها در غرب همزمان شده با آنچه که امروز از نسلکشی در غزه توسط صهیونیستها رقم میخورد و سبب شده حس انساندوستی آنان فوران کند و وجدانهای آنان به بیداری کشیده شود و جنس جنبشها را از نگاه اقتصادی به سمت مطالبه در راستای توقف نبرد غزه سوق دهد.
امام خمینی(ره):ملتها به محکومکردن اسرائیل بسنده نکنند.
جالب است آنچه که امروز جهان غرب از ددمنشی و سبوعیت صهیونیستها و نیز حمایت دولتشان از این قوم میدانند، ملت ایران با روشنگریهای امام خمینی (ره)، از همان روزهای آغازین انقلاب نسبت به آن واقف بودند. امام (ره) در جملهای تاریخی و در مصاحبهشان با یکی از شبکههای غربی اینطور خطاب به ملت آمریکا میگویند که «ملت آمریکا میفهمند که گرفتار چه رؤسای جمهوری هستند که ملتشان را به تباهی کشیده است و آبروی ملتشان را در بین مسلمین از بین برده است.» به طور مشخص همان طور که اشاره شد، این تباهی به دلیل حمایتشان از صهیونیستها و همپیمانی با آنان است. چند بعد رهبر انقلاب این واقعیت را اینطور بیان میفرماید «غرب امروز بر سر دوراهی است؛ یا باید دست از زورگویی طولانیمدت خود بردارد و حق ملت فلسطین را بشناسد و بیش از این از نقشه صهیونیستهای زورگو و ضدبشر پیروی نکند و یا در انتظار ضربههای سختتر در آیندهی نهچندان دور باشد، این ضربههای فلجکننده فقط سقوط پیدرپی حکومتهای گوشبهفرمان آنان در منطقهی اسلامی نیست، بلکه آن روزی که ملتهای اروپا و آمریکا دریابند که بیشترین گرفتاریهای اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی آنان منشأگرفته از سلطهی اختاپوسی صهیونیزم بینالملل بر دولتهای آنهاست و دولتمردان آنان بهخاطر منافع شخصی و حزبی خود، مطیع و تسلیم در برابر زورگوییهای کمپانیداران زالوصفت صهیونیست در آمریکا و اروپایند، آنچنان جهنمی برای آنان به وجود خواهند آورد که هیچ راه خلاصی از آن متصور نیست.»
نگاهی به پیشبینی رهبر انقلاب درباره بیداری ملتها علیه صهیونیزم بینالملل + فیلمحال این روزها شاهد شکلگیری جنبشهای دانشجویی در راستای حمایت از مردم غزه آن هم در دانشگاههای آمریکا هستیم و آنان به تعبیر رهبر معظم انقلاب دانستهاند که «بیشترین گرفتاریهای اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی آنان منشأگرفته از سلطهی اختاپوسی صهیونیزم بینالملل بر دولتهای آنهاست» و امروز «آنچنان جهنمی برای آنان به وجود خواهند آورد که هیچ راه خلاصی از آن متصور نیست.»
انتهایپیام/